اخرین پستی که مینویسم

با این تصنیف زیبا از استادم,آخرین پستم را به آنکه عشق اول و اخرم دراین جهان است اختصاص میدهم .دوستت دارم ای آنکه به همان راحتی که امدی رفتی ,ای بهترین ای پاک ترین موجودی که نهایت پاکی و خلوصت از ذهن کوچک من بسیار فراتر است.از دستت دادم از دستت دادم.دوری از تو بزرگترین عذابیست که میشد دچارش شوم و شدم.

دل

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

بسطام

با شنیدن این نام از خود بی خود می شوم.بسطام برای من یاد آور شیدایی و با دوست یکی شدن است .

یک سال

یک سال از آمدنم به کانادا گذشت.27 ژوئن 2007 در هوایی گرم وشرجی وارد تورونتو شدم.در این یکسال به مدد نام مبارک مولانا
با عاشقان راهش در این دیار آشنا شدم که هر کدام عطری از ابیات خوش رایحه مثنوی را به مشام میرساند.
امروز پس از یک سال هنوز عاشقم و از خودش می خواهم کماکان مستم کند از شراب عشقش.

جیک جیک

شاید از عنوانی که انتخاب کردم تعجب کنید ولی صادقانه بگم هر چه فکر کردم که چطور احساساتم رو از شنیدن این همه صداهای زیبای پرندگان خوش رنگ اطرافم که هر روز صبح هنگام رفتن سر کار می شنوم بیان کنم عقلم به جایی نرسید .
امروز بارانی می بارید مانند ابریشم سبزی درختها و چمن خیلی تازه و شاداب بود و پرنده های سینه سرخ و سهره و بلبل رسما کنسرت برگزار کرده بودند.
خدایا تو را سپاس به خاطر این همه زیبایی

قرآن


دیشب داشتم در وب جستجو میکردم که به سایتی بر خوردم که نرم افزار پخش و تلاوت آیات قرآن کریم را در اختیار میگذارد.پس از مدتها توانستم به صدای دلنشین سدیس قاری قرآن گوش کنم و لذت ببرم.این سایت را میتوانید از اینجا ببینید.

تنبور Tanbour

پس از دو سال دوری از این یار سفر عشق دیشب به لطف دوست پاک نهادم ,علی ,دوباره به همراه همسفر نجیبم ,تنبور,سفری دیگر اغازیدم به دیگر سو. این نوع تنبور که در شکل بالا میبینید تنبور تیسفونی نامیده میشوذ که در کرمانشاهان,صحنه وکرند نواخته میشود ودر نزد این مردم وخصوصا سالکان و دراویش و یارسان مقدس شمرده شده و دارای جایگاه ویژه ایست تا جایی که بسیاری از مقامهایش جز از برای سالکان نواخته نمیشوند . من این نواها ونغمات را اول مدیون مادر عزیزتر از جانم هستم که مرا زبان کردی آموزاند و بعد پدر مهربان و فرشته خصالم که همیشه درهرمرحله از زندگی بهترین مشوقم وهمراهم بوده .


مولانا


باز هم مولانا اما این بار از مولانا میگویم به خاطر پسرم کیان.بله کیان تصمیم داره برای پروژه مدره سه اش از مولانا جلال الدین محمد بنویسه و قرار شده من هم کمکش کنم.خوب پسرم این را بدون که مولانا یک شاعر ,عارف ودانشمند ایرانی است که هشتصد سال پیش در شهر بلخ به دنیا اومد در ان زمان بلخ یکی از شهرهای استان خراسان ایران بود و به همین دلیل زبان مادری مولانا ,فارسی بود . چون در بلخ بدنیا امد به او بلخی هم میگویند.مولانا وقتی خیلی کم سن بود همراه پدرش و خانواده اش از ترس جنگ و کشتار از بلخ خارج شدند تا بتوانند در جای دیگری در ارامش و صلح زندگی کنند.پدر مولانا مرد دانشمند و عالمی بود واز همان موقع شروع به اموزش دادن علوم روز به مولانا کرد.به همین دلیل مولانا خیلی زود ودر سن پایین از نظر علمی به مقام بالایی رسید و شاگردهای زیادی پیدا کرد که در کلاسهای درسش شرکت میکردند و از علم و دانش مولانا در باره دین و عرفان وفقه و علوم دیگر استفاده میکردند
تا اینکه یکروز اتفاق عجیبی افتاد
خوب پسرم بقیه این داستان رو در پست بعدی میگم

Falling slowly





I don’t know you
But I want you
All the more for that
Words fall through me
And always fool me
And I can’t react
And games that never amount
To more than they’re meant
Will play themselves out

Take this sinking boat and point it home
We’ve still got time
Raise your hopeful voice you have a choice
You’ve made it now

Falling slowly, eyes that know me
And I can’t go back
Moods that take me and erase me
And I’m painted black
You have suffered enough
And warred with yourself
It’s time that you won

Take this sinking boat and point it home
We’ve still got time
Raise your hopeful voice you have a choice
You’ve made it now

Take this sinking boat and point it home
We’ve still got time
Raise your hopeful voice you have a choice
You’ve made it now
Falling slowly sing your melody
I’ll sing along

Et si tu n'existais pasواگرتونبودی .. . .



Et si tu n'existais pas,واگر تونبودی
Dis-moi pourquoi j'existerais ?بگوبه من که من برای چه می بودم؟
Pour traîner dans un monde sans toi,تادردنیایی بدون توسرکنم
Sans espoir et sans regrets.بدون هیچ امیدی وحسرتی

Et si tu n'existais pas,واگر تونبودی
J'essaierais d'inventer l'amour,عشق را اختراع می کردم
Comme un peintre qui voit sous ses doigtsهمچون نقاشی که زیر دستش
Naître les couleurs du jour.رنگ روز را میبیند
Et qui n'en revient pas.ولی به باورش نمی گنجد

Et si tu n'existais pas,واگر تونبودی
Dis-moi pour qui j'existerais ?بگوبه من که من برای چه کسی می بودم؟
Des passantes endormies dans mes brasبرای در اغوش کرفتن اتفاقی رهگذران
Que je n'aimerais jamais.در حالیکه هرگز دوستشان نداشتم؟

Et si tu n'existais pas,واگر تونبودی
Je ne serais qu'un point de plusمن هم بیش از ذره ای کوچک نبودم
Dans ce monde qui vient et qui va,در این دنیایی که می اید و میرود
Je me sentirais perdu,خودم را سرگردان در می یافتم
J'aurais besoin de toi.و به تو نیازمند

Et si tu n'existais pas,واگر تونبودی
Dis-moi comment j'existerais ?بگو که من چگونه میبودم؟
Je pourrais faire semblant d'être moi,میتوانستم تظاهر کنم به من بودن
Mais je ne serais pas vrai.ولی من هرگز من نمیبودم

Et si tu n'existais pas,واگر تونبودی
Je crois que je l'aurais trouvé,حتما پیداش میکردم
Le secret de la vie, le pourquoi,راز هستی را,چرا بودن را
Simplement pour te créerفقط برای خلق کردن تو
Et pour te regarder.وچشمم به تو زوشن گزدد

این ترانه از جو دسن هنرمند فرانسوی است شاید کمی از احساسم را بگوید

َََAtonement,کفاره

همانطور که میدانید این فیلم از فیلمهای مطرح اسکار است.باید بگویم در کل, فیلم قابل قبولی است .داستان پرداخت مناسبی دارد. کارگردان از امکان فلش بک نهایت استفاده را کرده هر چند که در جاهایی باعث خارج شدن داستان از ذهن میشود نکته دیگر در کلوز آپهای گاهی بسیار خسته کننده و ازار دهنده است. صحنه های جنگ در کنار ساحل کمی کشدار است.
در موسیقی از صدای ضربات ماشین تایپ جهت ریتم دار کردن وحتی حالات پاتتیک بخوبی استفاده شده

Great kurdish singer(Gorani Kurdi Tahir Tofiq)

Tahir Tofiq is one the greatest kurdish artists.

طاهر توفیق خواننده شهیر کردستان است که صدای منحصر به فردش به همراه توانایی در اجراوابداع آوازهای مقامی او رادرجایگاهی ویژه در موسیقی کردستان قرار داده هنر او از همان زمان تا کنون الهام بخش بسیاری از هنرمندان کرد ,عرب وفارس بوده است

William Tell Overture(what mothers say at home during 24h)

This is what mothers say during a day .

اینها چیزهایی هستند که یک مادر در یک روز در خانه می گوید به نظرم جالب امد و قشنگتر اینکه در غالب اوِورتور ویلیام تل خوانده شده.من که از حسن سلیقه این خانم خوشم اومد امیدوارم شما هم لذت ببرید

Salvatore Adamo(Tombe la neige)

Toronto snow reminds me this beautiful French song ,below I write the lyrics.

Tombe la neige ////It snows
Tu ne viendras pas ce soir//// you wont come tonight
Tombe la neige /////it snows
Et mon coeur s'habille de noir and/// my heart wears black
Ce soyeux cortege/// my silky mourners
Tout en larmes blanches ////are covered by white tear drops
L'oiseau sur la branche//// a bird on a branch
Pleure le sortilege elegy cries

Tu ne viendras pas ce soir you wont come tonight
Me crie mon d�sespoir
Mais tombe la neige
Impassible manege

Tombe la neige
Tu ne viendras pas ce soir
Tombe la neige
Tout est blanc de d�sespoir
Triste certitude
Le froid et l'absence
Cet odieux silence
Blanche solitude

Tu ne viendras pas ce soir
Me crie mon d�sespoir
Mais tombe la neige
Impassible manege

It seems that we forgot

we forgot what happened to people and the world during world wars .why?
we were supposed to learn to love each other.
charlie says very simply, all dictators will die and the power taken from people will be back to them.

Charlie Chaplin from The Great Dictator

شاید جالب باشه برات کیان جان اگربدونی این قطعه از موسیقی که چارلی چاپلین ازش استفاده کرده در واقع اولین اشنائی گوش من بود با موسیقی کلاسیک که در سن ده سالگی اتفاق افتاد تا مدتها نه اسم ان را ونه اسم سازنده اهنگ را نمیدانستم فقط سرمست از ریتم ان والبته هنرنمایی چارلی چاپلین بودم بعدها فهمیدم نام این قطعه رقص مجارواز اثار برامس است امیدوارم تو هم از این موسیقی لذت ببری البته من از وقتی کوچکتر بودی برات قطعاتی از اپرای ایتالیایی را با صدای بوچلی و پاواروتی میگذاشتم که گوشت اشنا بشه نکته دیگر اینکه ببین چقدر سینما میتواند نقش مثبتی در زندگی انسانها بازی کند از سینما و بطور کلی از رسانه ها غافل نشو.فراموش نکن که هنر زمانی به وجود امد که بشر لازم دید تا دیگران را از درد خود اگاه کند و هر چه بیشتر در گذر زمان عاقلتر شد یاد گرفت تا حرفش را در غالب هنر ظریفتر بیان کند تا صدایش فقط به گوش کسی برسد که شعور و میل درک درد اورا دارد ودر این میان سینما توانسته با بکارگیری تمام انواع هنر این رسالت را به بهترین شکلی به انجام برساند.خیلی حرف زدم ببخش عزیزترینم دوست دارم گلم

64=65 how?


Can you describe ?
I got this from a friend's weblog.Thats cool.Isn't it?

The Mirror

Can you figure it out?
It is easy just keep your eyes on banana.

google reader,RSS

راستش باید بگم که پس از فایر فاکس چیزی که جداً من را تحت تاثیر قرار داد گوگل ریدر بود به همین دلیل به هر که رسیدم راجع به ان صحبت کردم ولی با کمال تعجب دیدم کمتر کسی از وجود چنین امکان مفیدی با خبر است و وقتی بیشتر بررسی کردم دیدم اشنایی با آر.اس.اس هم به همان اندازه کم است.بنابر این تصمیم گرفتم کمی در مورد اینها بنویسم.در کلام ساده آر.اس.اس به شکلی از یک نوع خبر رسان گفته میشود که شما را در جریان اخرین تغییرات یک سایت قرار میدهد و شمارا از مراجعه هر روزه به ان سایت برای اگاهی از اخرین تغییرات بی نیاز میسازد.حالا شاید بگید چه اهمیتی دارد؟ با لاخره انقدر وقت داریم که به یکی دوتا سایت سری بزنیم البته درست است اما در نظر بگیرید فردی را که در طول روز مجبور است به سایتهای مختلفی سر بزند و برای این کار وقت کافی هم ندارد حالا تکلیف چیست؟اینجاست که ار.اس.اس وگوگل ریدربه کمک می ایند.به این صورت که شما ار.اس.اس سایتهای مورد نظرتان را به گوگل ریدر اعلام می کنید و از این پس گوگل ریدر همچون یک منشی توانا اخرین تغییرات هر سایت را برایتان اماده خواندن می کند. شما با داشتن یک جی میل می توانید از امکانات گوگل ریدر استفاده کنید
RSS=Really Simple Syndication

سکولاریسم و دین

با نهایت احترام خدمت استاد عزیزم اقای دکتر سروش
باید عرض کنم پس ازمطالعه سخنرانی ایشان در باره سکولاریسم و دین که در سایت بی بی سی درج شده بودحس کردم شاید حق مطلب درباره علت شکست دین در تقابل دین و سکولاریسم درغرب بدرستی ادا نشده,ایا فقط قوی بودن دین عامل این نتیجه بود؟یا رفتارهای افراطی و تعصبات خشک کلیسا محوری؟ به نظر می اید که خود کلیسا عامل اصلی دوری و گریز غرب از دین شد تا حدی که امروز دیگرکلیسا سعی می کند با ژستهای روشنفکر مآبانه و عذرخواهی های گاه و بی گاه غبار خاطرات تلخ پیشین را بزداید وجالبتر اینکه دین و خصوصا اسلام دارد همان راهی را که کلیسا رفت با سرعتی بیشتر و شاید عواقبی بدتر در شرق می پیماید

Haj

این عکس رو در شهر مکه گرفتیم.یادش بخیر

تولدت مبارک گل بابا


پسرم تولدت مبارک حرفهای زیادی دارم که برات بگم اما فعلا به عنوان کادوی تولدت شعری را از یک شاعر بسیار دوست داشتنی ایران برات مینویسم تا هم حرف دلم رو گفته باشم و هم تو رو به شعر و ادبیات نزدیکتر کنم.امیدوارم بگردی و نام شاعر رو پیدا کنی و بهم بگی.

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق ديوانه که بودم
در نهانخانه جانم گل ياد تو درخشيد
باغ صد خاطره خنديد
عطر صد خاطره پيچيد
يادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتيم
پر گشوديم و درآن خلوت دلخواسته گشتيم
ساعتی بر لب آن جوی نشستيم
تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ريخته در آب
شاخه ها دست بر آورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
يادم آيد تو به من گفتی از اين عشق حذر کن
لحظه ای چند بر اين آب نظر کن
آب آيينه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا که دلت با دگران است
تا فراموش کنی چندی از اين شهر سفر کن
با تو گفتم حذر از عشق ؟ ندانم
سفر از پيش تو ؟ هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو به سنگ زدی من نرميدم نگسستم
بازگفتم که تو صيادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پيش تو هرگز نتوانم نتوانم

اشکی از شاخه فرو ريخت
مرغ شب ناله تلخی زد و بگريخت
اشک در چشم تو لرزيد
ماه بر عشق تو خنديد
يادم آيد که دگر از تو جوابی نشنيدم
پای دردامن اندوه کشيدم
نگسستم نرميدم
رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نکنی ديگر از آن کوچه گذر هم
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم

2008 Love and peace

I started the previous year with Molana .Molana news could be read or heard almost everywhere .hours ago we started 2008 I hope everybody remembers that all , molana has uttered is love and peace.