The curious incident of the dog in the night

شاید با نوشتن این متن دارم فقط دینم را به نویسنده این کتاب ادا میکنم.
مارک هادون با کمال ذوق ،تجربیاتش رادر زمینه برخورد با بچه هایی که
مشگل آتیزم autismدارند به شکل یک قصه با ما به مشارکت گذاشته و به سادگی
هر چه تمامتر نشانمان میدهد که این بچه ها چگونه فکر میکنند ودر دنیای انها
چه خبر است.خواندن این کتاب زیبا را به کسانیکه مایلند اطلاعات بیشتری از
اتیزم داشته باشند جداًتوصیه میکنم.
من که هم لذت بردم هم کلی یاد گرفتم.

Navid and his imac.مک زندگی من را عوض کرد.

راستش نمیدونم چطور هیجان خودم رااز کار و بهتر بگم زندگی با مک بیان کنم.
تنها توصیه من این است که به اولین فروشگاه مک نزدیک به محل زندگیتان مراجعه کنید و به خودتان اجازه دهید
تا یکبار هم که شده لذت کار با رایانه را در کمال ارامش بدون دغدغه فریز ،ویروس و هزار جور مصیبت دیگه
را در کنار گرافیک بی نظیر روان و زنده تجربه کنید.
imac جدید به همراه صفحه کلید و ماوس بیسیم راحتی کامل را به ارمغان می اورد.
نکته جالب اینکه بدون استفاده از ماوس و صفحه کلید هم با داشتن یک کنترل از راه دور مادون قرمز کوچک
میتوانید تمام نیازهای چند رسانه ای (multimedia) خود را بر طرف کنید.
تمام انچه را که در تصویر میبینید کل رایانه است و بس ،دیگراز جعبه یاcase خبری نیست.
تعجب نکنید حتی محل بارگذاری دیسک cd هم در شیار کنار صفحه نمایش است.
امیدوارم شما هم لذت ببرید.


La Vie En Rose


شاید از عنوانی که نوشتم متوجه شده باشید راجع به چه فردی میخواهم بنویسم.
راستش پس از مدتها امشب که بیخوابی به سرم زد سراغ مجموعه سی دی هایی رفتم که مدتها بود فرصتی برای توجه به انها
پیدا نکرده بودم،از این بین مجموعه ای را دیدم که قبلا هرگز فرصت گوش کردن به ان را نیافته بودم.
با کمال بی توجهی دیسک اول از سه دیسک را در درایو قرار دادم ، پس از چند لحظه اوایی که شنیدم با چنان ضربتی پرتابم
کرد به سالهایی نسبتا دور زمانی که برای اولین بار این قطعه محسور کننده پرواز در میان ابرها را برایم ممکن ساخت.
la vie en roseهمان موسیقی قدیمی و همیشه جاودان است با صدای edith piafکه بی گمان از ماندگارترین صداهای هنر موسیقی فرانسه است.la vie en roseبه معنی زندگی به رنگ رز یا در اصطلاح زندگی زیباست.
امیدوارم شما هم از این همه لطافت لذت ببرید.


شعر از دید اسماعیل خویی

امشب بی بی سی برنامه ای را در باره اسماعیل خویی پخش کرد که بسیارجالب بود.
او تعریفی بسیار زیبااز شعر بیان کرد.
او گفت« شعرگره خوردگی عاطفی اندیشه وخیال است در زبانی فشرده و آهنگین ».
این نوع نگرش به شعر خیلی برای من جذاب است.
من اسماعیل خویی را از کتاب خنگ راهوار زمین میشناسم.
به هر حال آشنایی با شاعری فیلسوف برایم بسیار مغتنم است.

سیمرغ

به معنی واقعی از این موسیقی میتوان لذت برد و به آن افتخار کرد.

Sidewiki

I'm glad to see that google is always trying to surprise us with great ideas.congrats

in reference to: Google Sidewiki (view on Google Sidewiki)

موسیقی لری

در حال وب گردی به ویدیو یی از استاد علی اکبر شکارچی بر خوردم با عنوان مقامهای موسیقی لری.
بسیار جذاب و آموزنده است.گوشه ای از موسیقی غنی لرستان را به نمایش می گذارد.

هنر



پسرم دوست دارم حالا که دستی در هنر داری و در آغاز راهی ، راجع به هنر نظر خودم را برات بگم.

عزیزترینم ،بدانکه هنر جز فریاد و غریو نیست و هنرمند جز دردمند درددیدهَ دردکشیده ای نباشد.
هنرت باید فریاد آلام ستمدید گان اطرافت باشد.فراموش نکن که درد ها را باید با تمام حواست پیدا کنی و لمس کنی.هنرمندی که در بطن جامعه
باشد ودر کنار مردم در غم و شادیهایشان شریک باشد از دردهایشان آگاه خواهد شد وبا هنرش فریادشان خواهد زد.
اگر درد را از هنرمند بگیریم چیزی جز یک دلقک باقی نمیماند.
نگاه کن و گوش کن.از کنار هیچ چیز بی تفاوت نگذر.
نکته دیگر اینکه هنر اشکال و مراتب متفاوت دارد.موسیقیدانی که ادبیات نداند ،خط نشناسد ،نقاشی نکند ،فیلم و تئاتر نبیند کامل نیست.
در نهایت همه اینها بدون ایمان به مبدأ هستی و عشق وپاکی ،راه به جایی نخواهند برد.

پسرم به تصویری که در ابتدای این پست است دقت کن.به علت خاصی این تصویر را انتخاب کردم.

God

Oh god we are all seeking your forgiveness .


iPhone

This is from my iphone .Technology is wonderful .

Mobile Blogging from here.

اخرین پستی که مینویسم

با این تصنیف زیبا از استادم,آخرین پستم را به آنکه عشق اول و اخرم دراین جهان است اختصاص میدهم .دوستت دارم ای آنکه به همان راحتی که امدی رفتی ,ای بهترین ای پاک ترین موجودی که نهایت پاکی و خلوصت از ذهن کوچک من بسیار فراتر است.از دستت دادم از دستت دادم.دوری از تو بزرگترین عذابیست که میشد دچارش شوم و شدم.

دل

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

بسطام

با شنیدن این نام از خود بی خود می شوم.بسطام برای من یاد آور شیدایی و با دوست یکی شدن است .

یک سال

یک سال از آمدنم به کانادا گذشت.27 ژوئن 2007 در هوایی گرم وشرجی وارد تورونتو شدم.در این یکسال به مدد نام مبارک مولانا
با عاشقان راهش در این دیار آشنا شدم که هر کدام عطری از ابیات خوش رایحه مثنوی را به مشام میرساند.
امروز پس از یک سال هنوز عاشقم و از خودش می خواهم کماکان مستم کند از شراب عشقش.